فرق کاسب و روحانی
طبیعت کار روحانی، این است که برای شکم و غذا و تامین زندگی تلاش نمی کند. نه این که روحانی شکم ندارد، غذا نمی خورد، خانه نمی خواهد… اما فرق کاسب و روحانی، این است.وقتی به کاسبی بگویند که چرا این شغل را انتخاب کردی، می گوید چون درآمدش بیشتر است؛ هیچ کس هم او را ملامت نمی کند. اما طلبه نمی گوید که من فلان درس را رفتم، چون درآمدش بیشتر است. چنین چیزی، اصلا معنا ندارد و نامفهوم و نامعقول است. البته، ممکن است یک وقت طلبه ای برای درآمد، به درس کسی یا خانه کسی و سراغ شخصی برود؛ اما این یک کار قاچاق و ممنوع است. اگر کسی بفهمد که فلان معمم، فلان درس را برای پول می خواند، فلان سفر را می کند، فلان کار را انجام می دهد، فلان سلام و علیک را می کند؛ ملامتگران، او را ملامت می کنند.
ما در حوزه علمیه فرا گرفته بودیم و در کتاب های آداب المتعلمین هم نوشته اند که وقتی انسان درس می خواند، باید برای مقام نخواند. برای یک طلبه، این یک ننگ است که رای رسیدن به مقام مادی درس بخواند؛ اما در محافل دیگر و در مجامع معمولی، دنبال مقام و پول رفتن، هیچ عیبی نیست؛ یک ارزش هم محسوب می شود… فرق بین جامعه علمی ما و جوامع علمی و غیر علمی دیگر، این است.
منبع:آخوند باید روحانی باشد (توصیه های رهبر معظم انقلاب به طلاب و علمای حوزه های علمیه)؛ محمد رضا حدادی.