علی چیزی که زیاد دارد چاه ...
آدینه هم گذشت و تو باز هم نیامدی . نه ما عادت نکرده ایم به نیامدنت . چند جمعه برایت ندبه بخوانیم ؟ ما منتظریم که بیایی . ای حضرت خورشید هر چه زودتر طلوع کن . سحر بی سپیده چه صفایی دارد و کبوتر بی آسمان و دریا بی آب و لب بدون لبخند ؟ نمی بینی ماه را که در فراق تو دارد آه میکشد ؟ دل ما ستاره ها را نمی بینی ؟ گلوی ما چشم مان است و فریادمان اشک . صدای ما را باید دید . ضجه های ما شنیدنی نیست . قلبمان آتش گرفته . به ما زخم زبان می زنند که تو دیگر نمی آیی . دارند بر سرمان می کوبند طولانی شدن غیبت را . هزار سال دیگر هم نیایی ، ما باز به انتظارت می نشینیم اما بیا و کوتاه کن زبان این دجاله ها را . هیچ امتی تا این حد بدون امام معصوم نبوده . عاد و ثمود و لوط و بنی اسراویل و قاسطین و مارقین و ناکثین امام کشی کردند و ما داریم تائانش را پس می دهیم . پسر نوح با بدان بنشست ، عیبی ندارد ؛ ما از خاندان نبوت عذر می خواهیم . ما از گنناه ایشان توبه می کنیم ، بیا . ما که گناهی نداریم ؛ شده ایم طفل معصوم بشریت . ماه نبود ، همه ما در این شب تاریک گمراه شده بودیم . ما قدر ماه را می دانیم و او را سفیر نور میخوانیم . ما فرق داریم با بنی آدم . ما اعضای پیکر بنی هاشمیم . ما شیعه ایم . به ما مادرمان با حب علی شیر داده . ما در خیمه حسین بزرگ شده ایم . به ما از همان کودکی یاد دادند چگونه برای عباس روضه بخوانیم .ما همه عشق مان عمو عباس شماست . نیایی ، دلمان بیشتر می شکند و بشتر باید تحمل کنیم شب پرستی خفاش ها را . اما اگر بیایی ، رحم کرده ای به این دل ما . حسین را منتظرانش کشتند اما این انتظار توست که دارد ما را می کشد .ما فرق داریم با اهل کوفه اینجا ایران است ؛ سرزمین شکوفه ها . کدام قوم به اندازه ما برای مکتب اسلام شهید داده است ؟ همه ایران ما فدای یک تار موی مهدی .
آدینه هم گذشت و تو باز هم نیامدی و آنها که قرار بود آینه باشند ، خودشان زنگار گرفته اند و ما آمدیم گل را بو کنیم ، زهر شد مشاممان . بیا دیگر . بیا که نیلوفر دارد به دست و پای خود می پیچد .
منبع : کتاب قطعه 26/نویسنده :حسیین قدیانی / جلد اول صفحه 133