برای برترین های بانو1
یاس بوی مهربانی می دهد عطر دوران جوانی می دهد
یاس ها یادآور پروانه اند یاس ها پیغمبران خانه اند
حضرت زهرا دلش از یاس بود دانه های اشکش از الماس بود
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه می چکاند اشک حیدر را به چاه
طاهره ی اطهر و طیب! ای که مشام رسول با نظاره به روی ماهت به بوی بهشت خوشبو می گشت. می دانم آنگاه که قدم بر عرصه هستی گذاردی وجود نازنینت با آب کوثر غسل داده و با حلّه های بهشتی پوشانیده شد و آن زمان تو بر عظمت و بزرگی پروردگار عالمیان سخن گفتی.
کوثر الهی! نام های مبارکت « فاطمه، زهرا، مبارکه، محدثه، بتول، انسیه، تقیه، حبیبه، رشیده …» [1] زینت بخش و مایه افتخر زنان و دختران مسلمان است. می دانی که این نامگذاری ها همه از عشق و محبت به تو یکدانه ی رسول است.
ام الفضائل! به یاد داری آن زمان که رسول خدا (ص) ، یکه و تنها خانه اش مورد تهاجم ددمنشان بود و در بیرون از خانه نیز امنیّت و آسایش نداشت و از شدت آزار و اذیت مشرکان به همراه اصحاب روانه ی شعب ابی طالب گشت، تو نیز با آنکه دو بهار از عمرت نگذشته بود او را یاری کردی و بی تابی مسلمانان را از شدّت گرسنگی مشاهده می نمودی تا جایی که گرسنگی تاب و توان آنان را می ربود و با پوست شتر دور افتاده در زیر خا ک سد رمق می نمودند.
انسیه جان! آنگاه که بعد از سختی های فراوان از شعب خلاصی یافتید رنج ها و غصّه های فراوان بر پیکر و دل نازنین مادرت امکان ادامه ی زندگی را از او سلب کرد و تو آن قدر در غم فراق و هجران او گریستی تا آنکه جبرئیل امین نازل شد و پیام الهی را به رسول رساند که : «یا محمد! خداوند می فرماید: به فاطمه سلام برسان و به او بگو مادرت در قصری زیبا در بهشت.. در کنار آسیه و مریم قرار گرفته است»و تو چون این پیام بشنیدی سلام خدا را پاسخ گفتی و آرام گرفتی.
ام ابیها! لابد صحنه ی دلخراش کنار کعبه هیچ گاه از یاد نمی بری، آن زمان که سه نفر از شرورترین اشرار، امعاء و احشاء شتری را بر سر و صورت نازنین عزیز عالم پاشیدند و در آن هنگام تو با حالت گریه دوان دوان سوی او شتافتی و یر و صورتش را پاکیزه نمودی و از آن پس تو را ام ابیها نامید چرا که مانند مادر دلسوز او را پناه دادی و از او حمایت کردی.
ریحانه پیامبر ! شاید زیباترین لحظه های زندگی تو آن روز بود که پس از هشت سال اقامت در مکه همراه با فواطم [2] در زیر لوای پر افتخار همسر آینده ات آن شهر را به قصد مدینه ترک نمودی و خود را آماده ی ادامه ی زندگی با آن عزیز بزرگوار کردی و بعدها هر کسی که به خواستاگاری تو می آمد و حاضر بود کابین زیادی بپردازد، نه تو و نه رسول خدا حاضر به آن وصلت نشدید، حتی به اولی و دومی نیز پاسخ رد دادی. چرا که می دانستی خدا ملائکه را مأمور کرده است که تنها تو با علی را در بهشت برین جشن بگیرند و خطبه ی تو توسط جبرئیل تنها در صورتی خوانده می شد که طرف وصلت علی باشد و بس. چرا که علی مردی بود که « در ایمان پیشتاز و در علم مافوق دیگران و در بردباری بزرگتر و بیشتر از بقیه بود.» [3]
مبارکه! تو آنقدر بزرگوار و کریمی که حتی مهریه ی خود را شفاعت گناهکاران امّت رسول درخواست نمودی. و چه بسیار فراز و نشیب ها و گرسنگی ها که در طول دوران زندگی تو، همسر و فرزندان خردسالت نکشید. چرا که چرا تو « حَلیفه الورع و الزُهد» بودی و در پاسخ سلمان که از دیدن چادر وصله دار شما ناراحت شده بود، فرمودی:«یا سلمان! إنّ الله ذَخَر لنا الثِّیاب و الکرسی لِیوم آخر» خداوند بزرگ لباس های زینتی و تخت های طلایی را در روز قیامت برای ما ذخیره کرده است.
بتول دو عالم! و ای که از همه دل بریده بودی و به خدا دلبسته
[1] رضا سبحانی نسب، نام ها و لقب های حضرت زهرا(س) انتشارات جمال، چاپ پنجم، ص 135
[2] فاطمه بنت اسد، فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب، فاطمه الزهراء
[3]علی اکبر، بابازاده، تحلیل سیره حضرت زهراء (س) ص63 به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید.